سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیری در زندگانی نیست مگر برای دو کس : دانشمندی پیروی شده یا شنونده ای فراگیرنده . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

جشن سده یا همان بهار کوردی

ارسال‌کننده : بهنوش ـ‏ ق در : 89/11/10 11:51 صبح

امروز ده بهمن برابربا صدمین روز ازآغاز زمستان ، چون درایران زمستان ازآبان آغاز می شد، وبه همین دلیل این روز را جشن سده می نامند.دراین مراسم پس ازغروب آفتاب سه تن ازموبدان درحالیکه لباس سپید به تن دارند به سوی توده ای ازهیزم خشک که ازروز قبل تهیه گردیده حرکت می نمایند وگروهی ازجوانان که لباس سپید به تن دارند با مشعل های روشن موبدان را راهنمایی می کنند. موبدان بخشی ازاوستا را که معمولاً آتش نیایش می باشد را می سرایند. موبد بزرگ بوسیله آتش موجود درآتش دان وجوانان با یاری ازشعله های مشعل هیزم را آتش می زنند. گروه موزیک ازآغاز تا پایان آهنگ شادی می نوازد. وبه امید آنکه تا جشن سال دیگر روشنایی وگرمی دردلهایشان باشد به خانه باز می گردند.

اما جشن سده درفرهنگ کردهای منطقه ی بیلوار، درگذشته که اکنون می شود گفت ازیادها رفته است. اینگونه گرامی داشته می شد البته با نامی دیگر:

دراین منطقه وبیشتر مناطق کرد نشین 15بهمن یعنی 5روز اختلاف با سده ی زرتشتیان وایران باستان، به عنوان آغاز بهارکوردی خوانده می شود ومردم درگذشته با درست کردن آشی به نام « آش بهار وزمستان» که درآن ازحبوبات مختلف استفاده می شد  این روز را گرامی می داشتند ودور هم جمع شده واین آش را می خوردند . وبه خود نوید می دادند که سرمای زمستان تمام شده وبهار آغاز خواهد شد وزمستان طاقت فرسا به پایان رسیده است وخوشحالند ازینکه دوباره به بهار رسیده اند  در منطقه­ی بیلوار ودربعضی مناطق کرد نشین به ماه اسفند « نوروز ماه » گفته می شود وبه پیشواز نوروز می روند و درابتدای اسفند با شروع وزش بادهای جنوب  که درزبان محلی به آن « شَه مال» گفته می شود برفها رو به آب شدن می گذارد وگیاهان شروع به جوانه زدن می کنند گفته می شود حدود دویست سیصد سال پیش که زمستان بسیاری سختی بوده درروستای « کیوَنان» که درمنطقه ی کلیایی است ومرتبط با منطقه ی بیلوار هم می باشد ویکی ازروستاهای مرتفع وبسیار سرد این ناحیه است شخصی به نام « میرزا شفیع» که شاعر بوده زندگی می کرده است که به علت سرمای سخت زمستان علوفه ی دامهایش تمام شده ولی برفها با آغاز بهارکوردی همچنان برزمین بوده وازنبود آذوقه بسیاردرتنگنا قرار می گیرد به طوریکه دامهایش را خطرمرگ تهدید می کرده که این شخص شروع به دعا ونیایش درقالب شعر می کند وازخدا می خواهد که باد جنوب«شَه مال» شروع به وزیدن کند تا برفها آب شده ودامهایش ازگرسنگی تلف نشوند واین دعا درقالب شعری بلند وجود دارد وخوشبختانه دعایش مستجاب شده وبادها شروع به وزیدن کرده وبرفها آب می شوند ودامهایش نجات پیدا می کنند که پیران منطقه این شعرواین داستان را معمولاً خوب به یاد دارند اما نسل جدید به ندرت حتی « باد شَه مال » را می شناسند . وبا شروع اسفند ماه « نوروزماه» می گویند خدا «شَه مال» را رساند دعای میرزا شفیع گرفت. درماه اسفند دراین مناطق وزش باد دلپذیربهاری حس می شود وگلی که به آن «گُل نوروزی» می گویند وبسیار زیبا می باشد دردشت وکوهها می روید وروستاییان خوشحال شده که بهار ازراه رسیده است البته پیش ازرویش « گل نوروزی» گلی دیگر می روید که به آن  « گل حسرت» گفته می شود . این گل تمام عمرش را درحسرت دیدن گل نوروزی به سر می برد اما هیچ گاه به آرزویش نمی رسد وگل نوروزی را نمی بین

                                                                          

ازنظرتاریخی نیز این جشن را به هوشنگ که نام اوستایی او « هئوشینگه پرذات» دومین شاه اساطیری ایران واز سلسله ی پیشدادیان است نسبت داده می شود . وگفته می شود این شاه موجب پیدایش آتش گردید. لقب این شاه «پرذات parazata  » می باشد که به معنای نخستین قانونگذار معنا شده است که به احتمال به علت عدم آشنایی با زبان کردی می باشد چون درزبان کردی ذات به معنای شجاعت ودل وجرأت می باشد وپر یعنی بسیار، یعنی هوشنگ بسیار شجاع البته این عقیده ی شخصی بنده است که این لقب بی ارتباط با این شاه نمی تواند باشد چون گفته می شود هوشنگ به همراه پدربزرگش کیومرث به خون خواهی سیامک بردیوان حمله می برد وقاتل پدر را از پای درمی آورد وجنگ افزار وکارافزار وآهن درزمان او پدید می آید بنابراین با توجه به جنگهای شجاعانه اش این نام ،شجاع ونترس بیشتر معنا خواهد داد تا اینکه گفته شود نخستین قانونگذار. که البته قضاوت با خوانندگان است که بیشتر دراین مسأله پژوهش نمایند. در« ریگ ودا» هوشنگ یکی از قهرمانان وپهلوانانیست که پس ازجدایی هندیها وایرانیها پدید می آید.

 




کلمات کلیدی :