ارسالکننده : بهنوش ـ ق در : 87/9/30 7:33 عصر
امشب شب یلداست شب قشنگ باهم بودن شبی که باقی مانده از ایین نیاکانمان ، اما چقدر فرق کرده این شبهای یلدا باشبهای یلدایی بچگیمان ، حالا دیگه با اس ام اس بهم شادباش میگیم ، تو نت آف می زاریم ، به جای شاهنامه خوانی و داستانهای بومی وکهن ماهواره نگاه می کنیم وآهنگ های روزدنیا رو گوش می دیم خیلی فرق کرده شبهای یلدامون خیلی، دیگه نخودچی وکشمش خوردن کلاس نداره شکلات خارجی باید بخوریم به جای کرسی ولحاف گرم روی آن کنار شومینه روی مبل لم می دیم دیگه کسی فالشو ازدیوان حافظ نمی گیره. به جای نشستن تنگ بغل مادربزرگ ودست اونو تو دست گرفتن وباهم هندونه رو قاچ کردن بهش فقط یه زنگ می زنیم می گیم مامان بزرگ شب خوبی داشته باشی وپشت تلفن اشکهای تنهایی اونو هرگز نمی بینیم دیگه هیچ نوه ای به قصه های بابا بزرگش نیاز نداره دیگه کسی واسه رستم وسهراب تره خورد نمی کنه دیگه هیچ کودکی حوصله ی شهرزاد قصه گو رو نداره یه سی دی میزاره رو کامپیوترش و میشینه مردعنکبوتی وشگفت انگیزان رو نگاه می کنه . همه چیز فرق کرده همه چیز . حتی بابابزرگ های جدید هم قصه گفتن رو بلد نیستن همه چیز داره به تاریج می پیونده وزمانی میاد انگار هیچ چیزاز اول هم نبوده . بیاید این شبهای جشن رو کنارهم باشیم تلویزیون را ساعاتی خاموش کنیم دور هم بشینیم به رسم کهن یک شب رو زندگی کنیم واسه تک تکمون فال حافظ بگیریم شاهنامه بخونیم خاطره بگیم باورکنین اینجوری این شبها خاطره انگیزترمیشه امتحان کنین .
نگاهی تاریخی به شب یلدا:
شب یلدا یا شب چله شب اول زمستان ودرازترین شب سال است وفردای آن با دمیدن خورشید روزها بزرگ تر شده وتابش نور ایزدی افزونی می یابد. این بودکه ایرانیان باستان شب آخرپاییز واول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند وبرای آن جشن بزرگی برپا می کردند . مثلا ازمنابع رومی می دانیم که پیران وپاکان به تپه ای رفته با لباس نو ومراسمی از آسمان می خواستند که آن رهبر بزرگ را برای رستگاری آدمیان گسیل دارد وباور داشتند که نشانه زایش آن ناجی ستاره ایست که بالای کوهی به نام کوه فیروزی که دارای درخت بسیار زیبایی بوده است پدیدار خواهد شد وموبدبزرگ برای این موضوع دعایی میخوانده که قسمتی ازآن هنوز درکتاب بهمن یشت برجای مانده واین گونه است :
آن شب که سرورم زاید
نشانه ای ازملک آید
ستاره از آسمان ببارد
هم آنگونه که رهبرم درآید
ستاره اش نشان نماید
ظاهرا پس ازمسیحی شدن رومیان، سیصد سال بعد ازعیسی مسیح کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عیسی پذیرفت زیرا موقع تولد او دقیقا معلوم نبود. این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس وکلاه موبدان ظاهرمی شود ودرخت سرو وستاره بالای آن هم یادگار مهری هاست.
جالب این است که یلدا کلمه ایست سریانی به معنای تولد وبه گفته ابوریحان آن را شب زادن ترجمه کرده اند.
آیین شب یلدا یا شب چله خوردن آجیل مخصوص، هندوانه واناروشیرینی ومیوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند ونشانه برکت تندرستی فراوانی وشادکامی هستند. دراین شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن مرسوم است وهمچنین با انتخاب وشکستن گردو وازروی پوکی ویا پری آن آِینده گویی می کنند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بهنوش ـ ق در : 87/9/7 1:9 صبح
هفته گذشته یه سفربه منطقه بیلوار داشتم گفتم شاید یه موضوع جدیدتر برای گفتن پیدا کنم که یه تنوعی بین بحث های تاریخی باشه که درگذر از جاده ونگاه به روستاها یه موضوعی برام جالب امد که تصمیم گرفتم دربارش اینجا بحث کنم. موضوعی که شاید مختص منطقه ما نباشد وکمابیش درتما م ایران این مساله وجود دارد.
آنچه که دراین سفربه نظرم جالب آمد که درباره اش بحث کنم وجود مسجد در هرروستا بود. شاید بگویید این که چیزعجیبی نیست خوشبختانه به یمن انقلاب اسلامی درتمام اگه نه ولی در هفتاد درصد روستاهای ایران صاحب مسجد هستیم . بله وجود مسجد یا عبادتگاه یا هرمکانی شبیه این ازهزاره های پیش درهمه جا بوده وخواهد بود ولی بحث من فسلفه ی ساخت مسجد درروستاهاست واینکه واقعا ساخت این مساجد درهمه ی روستاها لازم است ایا روستاییان باید این هزینه را به گردن بگیرند برای ساخت مسجد ، یعنی آیا مکانی واجب تر ازمسجد برای این مناطق وجود ندارد آنهم درروستاهایی که هرکدام گاهی پانصد مترازهم فاصله دارند چه لزومی به ساخت دو مسجد است. برای هرکدام ازاین مساجد وتجهیزات داخلی آن چه مقدار هزینه شده است. وهزینه نگهداری آن درطول زمان چقدر خواهد بود. من درمورد تمام نقاط ایران نمی خواهم نظر بدم من بچه ی این منطقه هستم با فرهنگ وعقاید واعتقادات این مردم آشنایی دارم وبا توجه به همین آشنایی می گویم ساخت مسجد اصلا دراین روستا هیچ لزومی نداشته است. مساجد این روستاها هرکدام دارای قفل زردرنگ بزرگی برروی درهایشان هستند وبسیار کم اتفاق می افتد که درآنها نمازی برپا گردد بیشتر شبیه تالارهایی برای مراسم ختم یا به زبان کهن کردی وپارسی باستان پُرسه می باشد که این مراسم را می شود درخانه درگذشته هم انجام داد ونیازی به مسجد نیست. وقتی همین مردم که با آغوش باز برای ساخت مسجد پول جمع می کنند ولی بعد به خاطر یک ساعت آب دربرنامه های آبیاریشان به جان هم می افتند وبه راحتی همدیگررا می کشند که نمونه ی بارز آن درروستایی به اسم قلوز اتفاق افتاد وسال گذشته برادری با اسلحه ی گرم تنها برادرش را به قتل رساند آنهم به خاطر آب درآبیاری زمین هایشان آیا مسجد مشکلی ازاین مشکلات حل کرده، نه! وحل هم نخواهد کرد. من با اطمینان کامل می گویم دست کم هشتاد درصد پسرهای جوان این منطقه مشروب می نوشند وبه خاطربعضی سیاستها و ضد وبند ها مواد مخدر حتی راحت تر از آدامس دردسترس همگان است آنوقت آن جوان مست از باده ومنگ از تریاک معنای برای عبادت خدا می داند (مثل ولید نماز جمعه را چهارشنبه برگزار خواهد کرد.)کلا ساخت این همه مسجد وامامزاده چه لزومی دارد وقتی طرف هنوز به این سطح از تفکر نرسیده که باید به حقوق دیگران احترام بگذارد باید راضی به مرگ همسایه اش نباشد عبادت او چه معنی دارد چرا مردم ما به راحتی برای این اماکن هزینه می کنند چرا؟ چون ازبچگی آموخته اند این کارها ثواب دارد اما ثواب یعنی چه ؟ یعنی تو یه چهاردیواری بساز یه تابلو به اسم یکی از امامان بزن سردرش اسمشو بزار مسجد بعد به خاطرثواب این کار بهشتتو تضمین کن. ولی شب برو آب همسایه چه عرض کنم برادرتو بدزد آب ده اونطرف تر رو بدزد شب است کسی نمی بیند فردا اگر گوسفند پسر همسایه از مرز زمینت رد شد یه جوانه از گندمهاتو خورد تمام اجداد هزارساله شو با فحش های قشنگت از قبر دربیار. بعد محرم شد شبهاش اول تریاکتو کشیدی ومشروبتو نوشیدی برو همون چهار دیواری که ساختی واسمشو گذاشتی مسجد واسه امام حسین بزن تو سرت ، زنجیر بیست کیلویی بزن، روز محرم برو زیر علم خیلی سنگین تا دینت کامل بشه. یا بشین پای روضه ی حاج آقایی که بعنوان نعمت ماههای محرم ورمضان از طرف دولت براتون ارسال می شن وداستان شمرو یزید رو گوش بده . واقعا کسی فکرنکرد این مردم آیا واجب ترازمسجد چیزدیگه ای نیاز نداشتن. دراین همه روستا که دراین دهستان بزرگ قرارداره من تعداددقیقشون روندارم ، حتی یک کتابخانه هم پیدا نمی شه (من کتابخانه های مدارس رو به حساب نمی آرم چون بحث اون جداست) چون لازم نیست. یعنی کسی به لزوم یک کتابخانه فکر نکرده چون درپسوند نام کتابخانه کلمه ای به اسم ثواب وجود نداره دراین مناطق هرچیزی که با ثواب همراه باشد شدنی است بزن حیاط وحش رو نابود کن بزن تمام درختهارو قطع کن طبیعت روپرازآشغال کن هرکاری دلت خواست انجام بده اما مسجد بساز چون ثواب داره. آماربگیرین درمناطق روستایی چقدر جنگهای جاهلانه وجود داره چقدرقتلهای احمقانه صورت می گیره و.... علت این موارد چیه ؟ جزاینکه سطح تفکر مردم این مناطق پایینه . چون یاد نگرفتن دردنیای متمدن امروز با گفتگو وارجاع به قانون میشه مسائل را بدون خشونت حل کرد چون کسی نبوده به اینها آموزش بده جایی نبوده که رجوع کنن ویاد بگیرن . حاج آقایی که میاد محرم ورمضان رو منبرمی ره ( من قصد توهین ندارم فقط دارم حقایق را بازگومی کنم) جزاینکه بگه چشم وگوش را ازنامحرم نگاه داربرای رضای خدا روضه بگیریا جزبازگو کردن داستان عاشورا چیز تازه ای به این مردم آموزش نمی ده ولی واقعا رضای خدا چیه؟وباز فردا همون آش وکاسه ی سابق وهمون بی منطقی ها. اصلا نه روستا تو شهرها ما به عینه می بینیم که این همه مسجد ساختن وپرداخت بیشتر به مذهب جز کمرنگتر کردن معنای واقعی مذهب چیزی درپی نداشته ونسل جوان هرروز بسیار تاسف آورترمی شوند اگردرتمام این روستاها به جای اختصاص حدود پانصدمتربه مسجد وکلی هزینه ومهمانی دادن برای افتتاح وغیره ،درهرکدام ازاین روستاها یه اتاق بیست متری ساخته می شد با قفسه های برای کتاب آیا نتیجه بهتری عاید مردم نمی شد خودتان قضاوت کنید یک انسان صاحب تفکر که زندگیش برپایه احترام ورعایت حق وحقوق دیگران باشه ودنیایی را درآن زندگی می کنه بشناسه درمنزل نماز بخوانه یا اصلا نخوانه بهتره یا آنکس که حق رو ناحق می کنه فحش می ده وهرکاری می کنه اما می ره مسجد تا نماز بخوانه ومسجد می سازه کدام بهتره . واقعا عبادت بدون تفکر به چه دردی می خوره وقتی ندانی برای کی وبرای چه سجده می کنی به چه دردی می خوره آیا تقلید طوطی وارارزشی داره .درهیچ کجای زندگی تقلید طوطی وار ارزشی نداره چه برسه به مذهب . ساختن این مساجد دراین روستا چه بارفرهنگی درپی داشته خواهش می کنم ازجنبه کفر وثواب به قضیه نگاه نکنین بلکه ازدید جامعه شناسانه و واقعیت های موجود نگاه کنین. اگربه جای این همه مساجد ، کتابخانه ساخته می شد ودراختیار جوانان قرارمی گرفت آیا اثربهتری نداشت .در دراز مدت برخوردها کمترنمی شد ؟ یک جوان صاحب اندیشه وکتابخوان مطمئن باهراختلافی به سراغ اسلحه نخواهد رفت وقطعا چنین فردی دررابطه با مذهب هم برخورد درست تری خواهد داشت . کاش همه چیز را با کلمه ثواب نمی سنجیدیم وسرمان را لای برف نمی کردیم وکمی هم واقع بین بودیم . من مطمئنم هزاران هزار ازاین مساجد نخواهد توانست دررفتار وکردار مردم تاثیربه جای بگذ ارد واین عبادتهای بی عمل هیچ نتیجه ای نخواهد داشت کاش کمی طرز نگاه را عوض می کردیم به قول سهراب جوردیگرباید دید اما حیف ... واقعا ساخت سالن ورزشی ، مکانهای فرهنگی وتفریحی برای دختران روستا که هیچ سرگرمی ندارند واجب نیست تاکی ماباید از قافله ی دنیا عقب باشیم. تا کی ؟
کلمات کلیدی :