معلمی دلسوز چون یک پدر
معلمی دلسوز چون یک پدر
این نوشته ها که در زیر می آید گفتگویی است که با اقای قباد قنبری مدیر تنها دبیرستان منطقه ی بیلوارکه درروستای رزین قرار دارد انجام گرفته است. ونام دبیرستان به احترام شهدای روستا که درجنگ ایران وعراق در دفاع از ایران زمین به شهادت رسیدند دبیرستان شهدای رزین نام گرفته است.
چندین سال است که در روستای رزین ومنطقه بیلوار نام معلمی مهربان اما محکم،استوار، پولادین ،ساده وبی ریا، برای همه آشناست اهل محل هیچگاه دیدار صمیمی وخیرخواهانه ی اورا فراموش نمی کنند.معلمی که عاشق است وعشق به زادگاهش را ، به دانش آموزان وبه تمام اهالی دهستان بیلوار را به خوبی معنا کرده است شخصیتی که درس معلمی را به خوبی از براست وگذشت وفداکاری را نه درشعاروگفتاروکتابهای درسی بلکه درعمل نشان می دهد وبه خوبی می داند که عبادت به جز خدمت خلق نیست او انسانها را تربیت می کند تا نسلها را تربیت کند وتمام دانش آموزان ومردمی که ازنزدیک با او درتماس هستند به خوبی برتلاش شبانه روزی او آگاهند، دانش آموزان می گویند او مدیری سخت گیراست اما می دانند سخت گیری او مثل سخت گیری پدری مهربان است که دلسوزانه نگران آینده ی فرزندش است وهیچگاه لب به شکایت نمی گشایند بلکه سخت گیری های او را با جان ودل می پذیرند.
اصل طلایی مدیریت او دلسوزی، روابط صمیمی وحوصله داشتن درشنیدن درد دلهای مردم است. آقای قنبری تنها مدیردبیرستان شهدای رزین نیست او درهر ساعت از شبانه روز نقشی را دارد گاهی قاضی، مسئول مخابرات ، حلال مشکلات همه منطقه بیلوار هم است. صبح اول وقت چند تن برای تماس تلفنی با شهر به نزد او می آیند تا از تلفن همراهش استفاده کنند. پدری دست پسرش را گرفته بود واو از دفتر دبیرستان از طریق بستگانش درشهر برایش نوبت دکتر می گیرد( لازم به ذکر است که پسرعموی ایشان آقای بیژن قنبری درشهر کرمانشاه پزشک هستند که به صورت رایگان دانش آموزان را ویزیت می نمایند درآینده با ایشان هم گفتگو خواهیم داشت). نیمه های شب چند همسایه برای حل اختلاف کشاورزی درخانه ی او را می زنند واو با بردباری بدون ناراحتی گره گشای گرفتاری مردم است. او بانی دبیرستان پسرانه و دخترانه همچنین پیش دانشگاهی در رزین می باشد ودر این راه رنج بسیار برده است. برخی از مسئولین وقتی اصرار وتلاش او را در رفع نیازها ومشکلات آموزشی دیدند به شوخی به او گفته بودند احتمالاً درآینده مجوز واحد پیام نوررا هم برای رزین خواهد گرفت. آنچه در زیر می آید گفتگویی است با این مدیر صمیمی وآشنای همه مردم بیلوار.
ـ بسم الله ارحمن الرحیم . اینجانب قباد قنبری متولد 1345 رشته تحصیلی ام لیسانس ادبیات انگلیسی می باشد وقبل ازاینکه به عنوان مدیر دراین واحد آموزشی انتخاب شوم مدت ده سال سابقه تدریس زیان انگلیسی درمقطع راهنمایی داشتم.
ـ چون دهستان بیلوارنزدیک به 80 کیلومتر با شهرستان کرمانشاه فاصله دارد واز طرفی هم وضعیت مالی ومعیشتی خانواده ها چندان خوب نبوده بنابراین اکثر دانش آموزان مقطع راهنمایی این منطقه با معدل بالا، متاسفانه به علت نداشتن توان مالی خانواده های آنها ، قادر به ادامه تحصیل درشهرستانهای اطراف نبودند واکثراً بعد ازپایان تحصیلات دوره راهنمایی ترک تحصیل می کردند واز خواندن ونوشتن درمقطع متوسطه محروم می ماندند واین امر هم برای دانش آموزان دختر وهم پسر هم صادق بود.
ـ درمنطقه بیلوار تقریباَ 6 مدرسه راهنمایی پسرانه وجود دارد ومی توان گفت اکثرآنها بعد از اتمام تحصیلات دوره راهنمایی ، ترک تحصیل می نمودند واکثراَ جهت یافتن کار به شغلهای کاذب از جمله سیگار فروشی و... به شهرستانهای اطراف می رفتند وچون اینجانب بومی منطقه هستم واکثر آنها را می شناختم وازبهترین دانش آموزان من بودند واین امر باعث ناراحتی بیشتر من می شد که چرا باید دانش آموزان این منطقه با بهترین معدل دنبال شغلهای کاذب و... باشند بنابراین در ذهن من آمد که با تأسیس دبیرستان پسرانه ودخترانه امکان ادامه تحصیل دانش آموزان را فراهم نمایم.
ـ درتابستان 79به اطلاع اداره آموزش وپرورش ناحیه 3 کرمانشاه رساندم که منطقه 6مدرسه راهنمایی دارد که اکثر آنها بعد از اتمام تحصیلات راهنمایی به علت فقر مالی ونداشتن منزل مسکونی درشهرستانهای اطراف ترک تحصیل می نمایند وبه سراغ شغلهای کا ذب می روند. مسئولین آموزش وپرورش ناحیه 3 کرمانشاه نیز درابتدا تشکیل دبیرستان درمنطقه بیلوار به علت فاصله اش باکرمانشاه ( البته نخستین روستای منطقه با کرمانشاه 40کیلومتر فاصله دارد)غیر ممکن می دانستند و دو مشکل اساسی را مطرح نمودند یکی به حد نصاب نرسیدن دانش آموزان سال سوم راهنمایی برای تشکیل دبیرستان وهمچنین نداشتن دبیر وکادر آموزشی مشکل بعدی بود. ولی ما با توکل به خدا هردومشکل را توانستیم تا مهر79 حل نماییم.
ـ قبل از صدور مجوز با دبیران بومی منطقه هماهنگی کرده بودم وقبول همکاری را از دبیران مربوطه جهت تدریس درواحد آموزشی گرفته بودم واز نظر رفت وآمد نیز دو مینی بوس آماده انجام کاربود.
ـ درابتدا که اطلاعیه ثبت نام از دانش آموزان سال سوم در دبیرستان تازه تأسیس رزین را دردهستان بیلوار پخش می کردیم باور کردنی نبود وبعد از مدت کوتاهی موفق شدیم در ابتدای سال تحصیلی جدید تعداد140 دانش آموز اول دبیرستان را ثبت نام نماییم وبعد از کلاس بندی وسامان دادن به سرویس دانش آموزان وهمچنین تأمین دبیر برای دانش آموزان وهمه اهالی منطقه ، ازاینکه فرزندانشان درکنار خانواده هایشان مشغول تحصیل هستند احساس خوشحالی مضاعف داشتند.
ـ دبیرستان دخترانه شهدای رزین را دوسال بعد از دبیرستان پسرانه در روستای رزین تأسیس کردیم. وچون اولین گروه دانش آموزان سال سوم راهنمایی درسال تحصیلی 80ـ81 تحصیلات راهنمایی خود را به پایان می رساندند ( لازم به ذکر است که درمنطقه تا همین سالهای اخیر هیچ راهنمایی دخترانه ای نبود وبسیاری از دختران باهوش و درسخوان فقط تا ابتدایی درس می خواندند) بلافاصله به فکر مجوز دبیرستان دخترانه برای دانش آموزان دختر بودیم تاا ینکه دانش آموزان دختر نیز بتوانند همانند پسران دردبیرستان ادامه تحصیل دهند وبین آنها تبعیض قائل نشویم درابتدا نیز مجدداً مشکلاتی داشتیم که با همت وتلاش مسئولین محترم ناحیه 3 کرمانشاه مرتفع گردید ومجوز دبیرستان دخترانه نیز صادرگردید.
ـ درخلال سال تحصیلی 79-80 که آغاز دبیرستان درمنطقه ی بیلواربود از طرف مسئولین محترم ناحیه 3 کرمانشاه با توجه به تقاضاهای مکرر وپی درپی مبنی براینکه درسالهای آتی به علت تعداد زیاد دانش آموزان ساختمان کنونی که درداخل مدرسه راهنمایی ودرگروه مخالف مشغول به تحصیل بودند جوابگوی این همه دانش آموز نخواهد بود واولیاء محترم با خرید زمین ساختمان جدید وهمکاری اداره و پی گیری آنها توسط برادر فاضلی شورای اسلامی روستای رزین ساختمان جدید تأسیس گردید.
ـ از نظر امکانات وفضای آموزشی درسال تحصیلی هیچگونه مشکلی نداریم وفضا وامکانات کلاسی بسیار مناسب است ودبیران با تجربه وبا سابقه نیز دراین واحد آموزشی با مدارک لیسانس وفوق مشغول به تدریس می باشند درمورد رفت وآمد دبیران ودانش آموزان می باید به اطلاع برسانم که سرویس هر روز صبح با یک دستگاه مینی بوس ازکرمانشاه به محل دبیرستان می آیند وغروب نیز بعد از اتمام ساعات کار مجدداَ توسط همان مینی بوس به کرمانشاه خواهند رفت هم چنین توسط چندین دستگاه مینی بوس محلی کار ایاب وذ هاب دانش آموزان انجام می گیرد.
ـ درآینده انشاء الله قصد داریم دبیرستان مذکور را به صورت شبانه روزی اداره نماییم چرا که عده ای از دانش آموزان از روستاهای بسیار دور می آیند و رفت وبرگشت خیلی از وقت آنها را می گیرد لذا اگر چنانچه موفق بشویم درآینده برای عده ای از دانش آموزان مدرسه شبانه روزی تأسیس کنیم بسیاری از مشکلات ما رفع خواهد شد. و مسئله بعد رایگان کردن سرویس ایاب و ذهاب همکاران و دانش آموزان است که اگر چنانچه میسر شود در بازدهی علمی ، جذب همکاران مجرب ورفع موانع تحصیلی دانش آموزان بسیار موثر خواهد شد.
ـ درمجموع می توان گفت که اگر همکاری وتعاون اولیاء دانش آموزان مسئولین محترم نبود ما به تنهایی قادربه راه اندازی دبیرستان موجود نبودیم ودر یک کلام ازهمه دست اندرکاران کمال تشکر وقدردانی را دارم.
این دبیرستان وپیش دانشگاهی اکنون در دو رشته ی علوم انسانی و علوم تجربی هرسال شاهد فارغ التحصیلی دانش آموزان سخت کوش ودرسخوان منطقه است که تعدادی از آنها به دانشگاههای کشور راه می یابند دانش آموزانی که نه از کلاسهای تقویتی خارج ازمدرسه بهره مندند نه از هزار امکانات بچه های شهر ، دانش آموزانی که وظایف کشاورز بودن خود را به خوبی انجام می دهند ودرس خواندن باعث نمی شود که از مسئولیتهایی که درخانه دارند شانه خالی کنند دختران و پسرانی که چشم امید به فرداهای بهتری دارند تا ازدانش خود دربهبود کشاورزی استفاده کنندو راهنمای پدران ومادران خود باشند تا کشاورزی خود را توسعه بخشند واین امکان فقط وفقط با تلاش پیگیرانه ی آقای قباد قنبری انجام گرفت وهنوز برای موفقیت های بیشتر راه طولانی درپیش است هنوز در زمینه ی درسخواندن دختران درمقطع دبیرستان وحتی راهنمایی نگاهی سنتی وجود دارد وجو فرهنگی حاکم به خیلی ازخانواده ها اجا زه نمی دهد که راضی به تحصیل دخترانشان در روستایی دیگر باشند وخیلی از دختران علی رغم میل زیاد به درسخواندن ازاین نعمت بی بهره مانده اند و بعضی ازخانواده ها مخصوصا پدران وبرادران به اسم واژه ای به اسم غیرت که معلوم نیست نشات گرفته ازکدام فرهنگ لغت است مانع درس خواندن دختران می شوند تا آبروی خانوادگیشان برباد نرود به لطف آقای قنبری امکان فراهم شده است امیدوارم که همگان از نعمت تحصیل بهره مند گردند تا از قافله ی پیشرفت عقب نمانند. وچقدر زیادند درمیهن ما چنین معلمان دلسوزی که عمرو زندگی خویش را فدای کارخود می کنند اما ایا چنان که باید این افراد شناخته می شوند وکسی ازآنها یادی خواهد کرد...
پرورش یک انسان یعنی پرورش یک نسل.
کلمات کلیدی :