سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر صلی الله علیه و آله از مغلطه کاری منع فرمود . [معاویه]

آب را گل نکنیم

ارسال‌کننده : بهنوش ـ‏ ق در : 87/10/8 12:49 عصر

هرچه بگندد نمکش می زنند ـ وای ازآن روز که بگنند نمک

وقتی معلم کسی که نسل آینده به دست او سپرده می شود تا تربیت شود واعمال اوست که سرمشق دانش آموزان قرارمی گیره بی توجه به نقشی که درهمه زمینه ها دارد نادانسته اینگونه رفتارمی کند چطور می توان به  دانش آموزان یا افراد نا آگاه روستا ها خرده گرفت . معلم به خاطر تاثیری که دردانش آموزان دارد بخصوص دوران دبستان ، اعمال ورفتارش می تواند تا همیشه در ذهن باقی بماند . هرکدام ازما بخوبی این تجربه رو داریم وبه طوریقین معلمان دبستان را بهتربه یاد داریم وان سالها اولین اندیشه های ما برای رویارویی با زندگی شکل گرفت . اما گاهی این معلمان اصلا به نقشی که دراجتماع به عهده دارند توجه ندارند ونمی دانند آنها باید درهمه زمینه ها به بچه ها آموزش بدهند نمی دانند فقط الفبا یاد دادن ویاجمع وتفریق کارآنها نیست واقعا وقتی علوم را درس می دهند ویا وقتی از جغرافیا می گویند به عمق مطلب هم توجه دارند آیا نمی دانند این درسها برای کاربرد درزندگی آمده است وکتاب قصه نیست این معلمان عزیز به چه فکرمی کنند وقتی سرکلاس درس می روند آیا تمام حواسشان به اضافه کاری وحقوق سربرج است البته زندگی خرج دارد ولی معلم باید  حواسش هم به شاگرد به محیط پیرامون و به وظیفه ی مهمی که برعهده دارد باشد       . معلمی که نمی داند محیط زیست که به ما سپرده شده تا به آیندگان بسپاریم معلمی که نمی داند حفظ زیستگاهها هم یکی از درسهایی است که باید ولازم است به کودکان آموزش داده شود ، باید به این معلم عزیز چه گفت،وقتی ازکناریکی ازجوی آب که برای آبیاری زمینهای کشاورزی روستای کناری به نام رازیان به کارمی رفت رد شدم به عمق فاجعه پی بردم وحس کردم این مطلب چه قدر گریه  آوراست جوی آب پراز پاکتهای شیری بود که به دانش آموزان داده می شود البته شیردادن به دانش آموزان روستایی که خود باید ازتولید کننده های شیر باشند هم جای بحث دارد واین تصویر مارا نسبت به علم ودانش معلمان گرانقدر که کودکان را به دست آنان می سپاریم به شک می اندازد کودکی که درروستا زندگی می کند اولین درسی که باید بگیرد حتی پیش از الفبا ، الفبای طبیعت است او باید بداند آب وخاک مقدس است کاش به مانند گذشتگان سرافرازمان ماهم عناصر چهارگانه را مقدس می پنداشتیم کاش خاک وآب واتش وباد هم برای ما مقدس بود کاش به مانند نیاکان زرتشتیمان آب مظهرپاکی بود وآلودن آب گناهی نابخشودنی ، واقعا اگر با همان افکار بزرگ می شدیم جهان پیرامونمان چه زیبا بود . آیا مقدس تر از آب هم عنصری یافت می شود ما بدون آب چه زمان می توانیم زنده باشیم همین سال که گذشت مردمان این دیار سالی خشک را پشت سرگذاشتن یک خشکسالی بزرگ . اما حیف که با وجود تمام اینها قدرآب را نمی دانیم .هزاران سال پیش زرتشتیان که نیاکان ما بودند چون ایران سرزمینی نسبتا خشک بود وخیلی مواقع با کم آبی روبرو بود قدر این نعمت را می دانستند وآن را می پرستیدند و هیچ کس حق آلودن آب را نداشت وبرای آب الهه ی بود که ازاین عنصر حیات نگهداری می کرد. اما امروز که ما خود را انسان برترمی شماریم وحس می کنیم به مدد تکنولوژی صاحب اندیشه شده ایم با طبیعت اینگونه رفتار می کنیم . من نمی دانم مرکز بهداشت روستاهای منطقه بیلوار چه وظیفه ای دارند چرا اطراف روستا ها تبدیل به آشغالدانی های بزرگی شده وهیچ کس نیست که فکری به حال اینها بکند به جای گل ودرخت وزیبایی ما فقط بیننده ی ظرفهای یکبار مصرف واشغالهای خانگی و زباله های خود مرکز بهداشت ومدارس هستیم فقط می توانم بگویم حضور این معلمان وبهداشتیاران عزیز دراین روستاها مایه شرمندگیست نه افتخار.

هرگاه که می خواهید آب را این چنین آلوده کنین  برای لحظه ای به این شعر سهراب بیندیشید که می گوید:

آب را گل نکنیم : شاید این آب روان ، می رود پای سپیداری ، تا فرو شوید اندوه دلی .

دست درویشی شاید ، نان خشکیده فرو برده درآب .




کلمات کلیدی :