سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دوستی ای که طمعْ پدیدش آرد، نومیدی ازمیانش می بَرَد . [امام علی علیه السلام]

تپه های باستانی گم شده

ارسال‌کننده : بهنوش ـ‏ ق در : 87/8/21 8:13 صبح

امروز داشتم مطالعه می کردم درموردیک تپه باستانی درشهرکرمانشاه به نام گنج دره که ازلایه اخری آن به نام لایه ی E یک تکه سفال به دست آمده که به اعتقاد برخی ازباستان شناسان قدیمی ترین سفال شناخته شده درایران است البته این نظرقطعی وصددرصد نیست وبرخی ها را اعتقاد براین است. که این موضوع من را به یاد تپه های باستانی وسفالهای منطقه ی بیلوار انداخت دراین منطقه دهها تپه ی باستانی حفاظت شده وجود دارد اما من نمی دانم چرا درهیچ یک ازاین تپه ها کاوشهای باستان شناسی صورت نگرفته است تا انجا که من از اتفاقات این منطقه خبردارم وبرحسب مطالعاتی که انجام داده ام به موردی درباره ی کاوشهای باستان شناسی دراین منطقه برنخورده ام وهمیشه برام سوال بوده که چرا درهیچ کدام ازاین تپه ها گمانه های زده نشده شاید گرهی ازتاریخ این مرزوبوم گشوده شود. وحتی درسالهایی که فرانسوی ها وآلمانی ها دربیشترنقاط ایران درحال کاوش بودند گذرهیچ باستان شناسی به این دیار نیفتاده است. من حدس می زنم این ناحیه می تواند یک بهشت باستان شناسی باشد . یادمه وقتی بچه بودم تابستانها با دوبرادرم که اون زمان تنها نوه های پدربزرگ مادریم بودیم به باغ سیب پدربزرگم که در دامنه ی کوهی به نام چلانه که یک کوه آتشفشانی ازمیلیونها سال پیش است وچون تک افتاده یعنی به رشته کوههایی که ازدوطرف دشت بیلوار را محاصره کرده اند وصل نیست ویک تک درخت بلوط روی آن قراردارد برای مردم جنبه ی تقدس پیدا کرده وحتی بعضی ازاهالی قدیمی به این کوه سوگند یاد می کنند که اسم آن چِلانه مخفف چهل لانه می باشد می رفتیم دربیرون ازپرچین باغ ودرحاشیه کوه که بازی می کردیم خوب به یاد دارم که همه جا مملو ازسفال بود وما آنها را جمع کرده و می شکستیم . چند سال پیش که مطالعات باستان شناسیم زیاد شد وتاحدودی با این علم اشنا شدم به یاد اون موقع بازبه دامنه ی کوه رفتم البته دیگه نه پدربزرگی بود ونه باغی اما به خاطرسفالها به اون ناحیه رفتم وبه جمع آوری تکه های سفال در دامنه کوه ودربالای کوه درکنارچاله ای که دراثرحفاری غیرمجاز انجام شده بود پرداختم که بعضی ازاهالی که برای زیارت درخت مقدس بلوط آمده بودند با تعجب به سفال جمع کردن من نگاه می کردن اما من توجهی به این نگاهها نداشتم ویک کیسه تیکه سفال جمع   نمودم گرچه باید بگم که درعلم باستان شناسی نباید سفال رو انتقال داد وازمحل دور کرد واین کارازلحاظ علمی درست نیست اما من مجبوربه این کاربودم چون نمی تونستم اونجا کمپ بزنم وبه مطالعه بپردازم بهرحال سفالها رو به منزل آوردم وبررسی کردم گرچه دانش من دراین زمینه خیلی ناقصه اما با توجه به دیگرسفالها می تونم حدس بزنم به اوایل نوسنگی باسفال برگرده یعنی چیزی حدود هشت هزارسال پیش یا کمی کمتر. زمانی که نخستین روستاها درحال شکل گیری بود وبشربه یکی ازبزرگترین ابداعات آن عصرخود یعنی تولید سفال دست یافت. نمی دونم چرا میراث فرهنگی وباستان شناسان کرمانشاه ویا ایران هیچ گاه حفاری دراین منطقه انجام نداده اند . این منطقه مطمئنا ازلحاظ تاریخی با دیگر تپه های باستانی کرمانشاه برابری می کند وحتی به اولین استقرارها هنگامی که انسان ازغاربیرون آمد وبه دشت پا نهاد برسد . دشت بیلوار دردامنه ی کوه قراردارد وباداشتن رودخانه وسراب ها وچشمه های مختلف وحیوانات گوناگون ودردسترس بودن بسیاری ازمنابع غذایی می توانست بهترین سکونت گاه برای انسان غارنشین باشد که ازغاربیرون آمده ودردشت ساکن شود. تپه های باستانی کاوش نشده می تواند به بسیاری ازاین حدسها پاسخ دهد. خوشبختانه خیلی ازاین تپه ها ازسوی میراث فرهنگی حفاظت شده اعلام شده واین تنها کاری است که میراث فرهنگی محترم انجام داده گرچه گاهی حفاری های ممنوعه ای شبانه درآنها انجام می شود اما بعضی از روستاهای امروزی بررروی خود تپه ها ساخته شده وبه مرور زمان نابود شده وهیچ کاری هم برای حفظ آنها انجام نشده است یکی ازهمین تپه ها ، تپه ی  روستای سورنی می باشد که خود روستا برروی لایه های قدیمی تر بناشده ومی شه حدس زد که اولین لایه ی این تپه به نزدیک به ده هزارسال پیش برمی گردد. افسوس که میراث ما با سهل انگاری های ما به راحتی درحال نابود شدنه . درنوشته ی بعدیم به یافته های این تپه که ازگزارشها وپرسو جوهای خودم فهمیده ام می پردازم تا جنبه ی باستان شناختی واهمیت این روستا واین تپه ی ازیاد رفته که مثل دشت جیرفت به یغما رفته است بیشتر معلوم شود.




کلمات کلیدی :